icando

همیشه یه راه هست...

۲۸. پیشگویی، از احتمالات تا تخیل

چند مدت پیش با یه رفیق عزیزی صحبت میکردم (اگه اجازه داد آدرس وبلاگشو اضافه میکنم) که بحث به پیشگویی در فیلم و سریال و اداره جهان به دست عده ای خاص پیش اومد.

من چون آدم شکگرایی هستم باور این موضوعات برام کمی مشکله.من از منظر جامعه شناسی قبول دارم که در هر کتاب و فیلمی بخشی از حقایق و اوضاع جامعه وجود داره اما نه به صورت پیشگویی.سعی میشه در آخر هم به پاسخ این سوال برسیم که چرا همیشه بعد از وقوع حادثه،پیشگویی مربوط به اون حادثه کشف میشه؟!

این روزها کمی بحث پیشگویی در سریال و کتاب و داستان داغه.جدای از اینکه بعضی از این پیشگویی‌های در سطح اینترنت پسگویی هستش نه پیشگویی.حتی یه خبرگزاری معروف هم بدون در نظر گرفتن روحیه جستجوگری و احتمالا با هدفی خاص به نشر این موارد غلط پرداخته.(میگم غلط چون غلط بودنش ثابت شده)

 

ینج نکته رو باید برای این دست از اطلاعات مورد برسی قرار داد:

ⴰ نکته اول. تکرار اتفاقات و تشابه سازی:

در تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی یه مبحثی هست که میگه (پایه و اساس علم تکنیکال همینه): گذشته در آینده خودشو تکرار و بازسازی میکنه اما این نکته فقط شامل بازارهای مالی نمیشه.

ⴰ نکته دوم. تفکر و عقیده:

رفیقم یه کانال بهم معرفی کرد و گفت هر وقت دوس داشتی برو بخونش،مربوط به این ماجراهاست.از مطالب اون کانال میشد فهمید شخصی با تفکرات دوگانه امپریالیسم و ضدامپریالیستی و آخرالزمانی بود.در یکی از پستاش مطرح کرده بود که در فلان انیمیشن گروهی‌هایی مثل داعش رو پیشگویی کرده.برای شخصی با این تفکرات از هر اتفاقی که افتاده یک پیشگویی و دستی در پشت اتفاقات این کره خاکی ساختن آسونه.اما برای منه شکگرا مسلما اینگونه پیشگویی‌ها غیرقابل قبوله،بدون هیچ پشتوانه ای و صرفا بخاطر یک عقیده خاص.

سعدی هم یک پیشگویی داره که در یکی از غزلیاتش میگه:

کمان سخت که داد آن لطیف بازو را         که تیر غمزه تمامست صید آهو را

این بیت اشاره داره به قهرمانی طلای خانم زهرا نعمتی در بازی‌های پارالمپیک ریو ۲۰۱۶ در رشته تیراندازی با کمان.کی میتونه این موضوع رو رد کنه؟

ⴰ نکته سوم. تفسیر:

خیلی‌ها هم هستند که به فرض مثال از نوستراداموس پیشگویی کشف میکنن.بخش‌هایی از کتاب رو که در اینترنت موجوده رو خوندم که به شدت گنگ و نامفهوم و مبهم هستش که دقیقا داره از کدوم موضوع و اتفاق صحبت میکنه.

یکی از اشکالات این کتاب‌ها گنگ و مبهم بودنشون هستش.هر جناحی میتونه یک تفسیر جداگانه از این متون داشته باشه بدون اینکه درست باشه یا پشتوانه‌ای پشتش باشه تا نهایتا توسط پذیرش افراد جامعه درستیش مشخص شه که این اساسا فاقد اعتبار هستش.تمام پیشگویی‌های بدون پشتوانه به همین صورت هستن.

ⴰ نکته چهارم. تخیل و احتمالات:

در زمینه فیلم و سریال و داستان،نویسنده‌ها قوه تخیل بالایی دارن.بسیاری از نویسنده‌ها اتفاقات علمی،سیاسی،اجتماعی و دستاورهای عصر حاضر خودشون رو با کمی اقتباس و دستکاری،در نوشته‌هاشون استفاده میکنن که این موضوعات بر حسب نظریه احتمالات امکان وقوع دارن.

پائولوس John Allen Paulos ریاضیدان امریکایی یک مثالی در باب نظریه احتمالات داره که میگه: "چقدر احتمال دارد که همین الان،همان مولکولی را نفس بکشید که ژولیوس سزار در آخرین جمله‌اش پس داده؟خیلی بعید به نظر میرسد اینطور نیست؟اما احتمال آن بیش از ۹۹درصد است.1"

اگه به پیشگویی در زمینه فیلم وسریال علاقه دارید این لینک رو میتونید ببینید.

ⴰ نکته پنجم. حجم اطلاعات:

"هر چه بتوانیم حجم بزرگتری از دیتاها را بررسی کنیم،احتمال آن که میان پدیده‌های نامربوط،همبستگی و ربط پیدا کنیم بیشتر میشود.وبسایت Spurious Correlations تعدادی از این مثال‌ها را گردآوری کرده تا نشان دهد این ربط‌‌ها اگر بصورت رابطه علت و معلول تفسیر شوند تا چه حد بی معنا هستند. مثلا ربط بین تعداد افرادی که در استخر غرق می شوند و تعداد فیلم هایی که نیکلاس کیج در آنها بازی کرده است.

نمودار بالا،ربط مصرف سرانه پنیر موزارلا با تعداد مدرک دکترای مهندسی عمران نشان می‌دهد با ضریب همبستگی 95.86% " 2

هر چی تعداد اتفاقات و موضوعات بیشتر باشه،ربط دادنشون به هم راحت‌تر میشه.

 

فکر کنم حالا جواب این سوال که: "چرا همیشه بعد از وقوع حادثه،پیشگویی مربوط به اون حادثه کشف میشه؟" راحت باشه و اساسا کشف پیشگویی بعد از اتفاق هیچ ارزشی نداره.

بحث پیش‌بینی و پیشگویی فقط بحث احتمالات هستش.اگر این موارد با استفاده از ریاضیات و محاسبات و آزمایشات باشه درصد احتمال وقوع حادثه افزایش پیدا میکنه،در غیر اینصورت درصد احتمال وقوع بسیار پایینه.

 

1 و 2 : از کانال پارادیگما:مطالعات علم و فناوری

 

به به

ببین کی پست جدید گذاشته

نخوندم هنوز😐😂

این دو ماه به وبلاگ سر میزدی جدی؟ ^_^
نخوندنتو میذارم پای پشت کنکوری بودنت :دی

مطلب مفیدی بود. ممنون

مچکرم.خیلی خوشحالم. :)

همون فلان کارتون یه میلیاردتا قسمت داره لعنتی خب اونام همه از قوه تخیل بهره گرفتن دیگه هرجور حساب کنی پرش به یه اتفاقی میگیره. کلا منم با این ماجرا مشکل دارم. اینجوری بخوایم حساب کنیم سلطان پیشگویی جهان کسی که توی زمان سفر کرده ژول ورنه.

کلاااااا من خودم به شخصه ادم تخیلی استم تمام فیلم های علمی تخیلی هرچی رو ببینم هم به عنوان یه فرضیه قبول دارم که کی میدونه شاید واقعا اینجوری میتونه باشه‌ چون کاملا این رو باور دارم که روزگار دایره‌ایه روندش نه خطی. ار اون سمتم آمار و احتمالات واقعااااااا یه دنیای وحشی و عجیبیه. خیلیی. یه سری درسامون بررسی هاشون و نتیجه جوریه که کاملا شعبده بازیه. مثلا نمیدونم قبلا این رو گفتم یانه یه ظرف پر شکلات کوچولو کن برو از مردم بپرس به نظرشون چندتاست. هر عددی ممکنه بشنوی دو سه یه میلیون هرچی اگه تعداد ادمات یه عدد به اندازه کافی بزرگ باشه با یههه فرمول میشه به تعداد شکلات ها با یه خطای کوچیک رسید. یا مثلا اون ادمی که چندین سال پیش دکترا داشت تو همین زمینه، الگوی عددها و برنده شدنشون رو پیدا کرده بود و هی پول میبرد :)))) 

کلایادم رفت میخواستم به کجا برسم:))

همینا دیگه خلاصه. دیگه چه خبر:)))

دقیقا همونطوره.تعداد قسمتا زیاده،کلی اتفاقات گذشته و اتفاقات تخیلی ذهن نویسنده توی کارتون اتفاق میفته و از طرفی چون زیاد از اتفاقات گذشته باخبر نیستیم فکر میکنیم آینده رو پیشگویی کرده.مثل فیلم Contagion که این روزا یه کم بیشتر سر زبوناست.
یه جورایی اون بحث انگیزشی که میگه به هرچی فکر کنی و باور داشته باشی اتفاق میفته :دی تقریبا هم همینطور بوده،بشر تا الان به اکثر چیزایی که فکر میکرده و آرزوشو داشته دست پیدا کرده.
خودت که دستت تو احتمالاته،با احتمالات سرکار داری بهتر میدونی.
خبر سلامتی.تو چه خبر؟ :))

آره سر میزدم🙂

تقریبا هر روز که ببینم پست جدید گذاشتی یا نه 

نه دیگه الان که خوندم 

خیلی مچکرم.خلاصه وقتتو هم میذاشتی سر میزدی.بازم مچکرم. ^_^

اره مثل کار فالگیرا میمونه. یه میلیون تا جمله‌ی پراکنده میگن یسری هیستوری بدون اینکه طرف بفهمه ازش میگیرن ناخوداگاه اون فرد به اون جمله هاش حساس میشه و خب ممکنه اون اتفاق روتین هم می افتادولی به چشمم نمیومد.

یه بحثی هست به اسم "اثر فورر" (Forer effect) که میشه فالگیری و این داستانا رو باهاش مورد بررسی قرار داد.انصافا این فالگیرا تو این مورد علمی عمل میکنن. :))

از دوشنبه این صفحه بازه که سر حوصله بیام بخونمش :)

 

آقا ما آخرش نفهمیدیم به فرض هم که کار خودشون بود، چرا باید میومدن چند سال پیش فیلم می‌ساختن خودشونو لو می‌دادن؟ :))

البته من کلا هر احتمالی میدم، ولی نه با این توجیه که تو یه فیلم و کارتون پیش‌بینی شده. بعدم به قول شما کشف پیشگویی بعد از اتفاق چه ارزشی داره آخه.

 

اون حرکت سایتی که ازش نمودار گذاشتین هم خیلی جالبه. قشنگ آدم می‌فهمه بعضی تعبیرایی که می‌کنیم چیزی جز ربط دادن گودرز به شقایق نیستن :))

ممنون که وقت گذاشتی :)

این یکی از سوالاییه که واسه منم پیش اومد.
احتمال همه چی هست اما فقط در همون احتمال که شاید امکان داشته باشه به وقوع بپیونده یا نپیونده.مثل هر اتفاقی که خود ماها در روز ممکنه چندبار پیش بینی کنیم.مثل همین سیل اخیر که من میتونم بازم پیش بینی کنم آخرینش نخواهد بود.

یه کم تعصب بورزم اینجا: علم برای اکثر پدیده ها پاسخی داره :دی


دمت گرم مفید بود :)

بابا تو خودت مشکوکی شکگرا :دی

 

درکل از نظر من به ژانر فیلم بستگی داره

چاکرم :دی
به خدا من خطرناک نیستم :))

جدای از ژانر به این بستگی داره که نویسندش چطور با ذهن مخاطب بازی کنه.

یعنی از تو باید فلسفه رو بگریم کلا نخونی :))) حدس داشتم میزدم که همچین پستی قرار انتشار بدی . این وسط من نمیفهم چطور تو کتاب ادیبان ها اومدن یه منجی رو پیشبینی کردن که میاد صلح رو تو جهان اجرا میکنه ، این وسط برخی از اتفاقات به دست بشر ساخته شده روخ میده . ولی یه موضوع اینجا هست .

جامعه به هر چیزی که فکر کنه میره سمتش ، از همین رو رسانه به نظرم داره اکثر جامعه رو هدایت میکنه .

 

به جاش چی جایگزین کنی؟ :)) خب آخه ببین وقتی پاسخ های منطقی تر برای این قضایا هست چرا باید به حدس و گمان متوسل شیم؟ :دی
قبل از اینکه به این بحث منجی در ادیان و پیش بینی اون برسیم من یه سوال میپرسم.به نظرت ادیان این مسائل رو از کجا میدونستن؟وحی؟الهام؟احتمالات؟از کجا؟
به نظرم منم رسانه قدرت حاکم این کره خاکیه برای هدایت افراد.

آقا خیلی پست تمیزی بود. جداً از جامعیتش لذت بردم.

بعد یه مسئله‌ی دیگه‌ای هم هست. علاوه‌بر اینکه یه چیز رو یه جوری تفسیر می‌کنن که معنی پیش‌گویی بگیره، امریکا (و حالا دیگرانی که می‌خوان اینطور جلوه بدن) به‌خاطر ذات سلطه‌طلبش همیشه علاقه‌مند به این ادعا هست که هرگوشه‌ی جهان اگر هر اتفاقی میفته، دلیلش اینه که من خواستم. واسه همین خیلی وقتا اصلا میاد واقعیت رو بر اساس تخیل یا داستان‌هایی که در گذشته نقل شده، بازسازی می‌کنه. اون‌وقت دیگه اونا معنی پیش‌گویی نمی‌دن، القای برنامه‌ریزی برای هزارسال آینده می‌دن. حالا نه اینکه یه واقعیت بزرگ یا کل یه داستان رو هم کاملا بازسازی کنه‌ها، همین که یه تصویر کوچیک از اون داستان‌ها رو بسازه کافیه، که اینو القا کنه که کل اون داستان، در شأن آینده گفته شده و همه‌چیز تحت کنترل ماست.

+نوسترداموس چیه بابا، حدس‌های ما از اون دقیق‌تره، تازه بیشتر هم درست درمیاد. بله، و حتی رولینگ هم در کتاب سوم هری‌پاتر می‌فرماید: همانا پیشگویی علم مبهم و پیچیده‌ایه. 🤔

چاکرم :دی
کشوری که ابر قدرته تمام این موارد رو هم زیر نظر داره که تونسته به همچین جایگاهی برسه.خیلی مدت پیش جایی خونده بودم که فیلم های هالیوودی رو داشت نقد و بررسی میکرد و گفته بود فیلمای آخرالزمانی که هالیود میسازه،داخلشون امریکا نقش ناجی رو داره و داره به این صورت داره القا میکنه که امریکا منجی عالمه و این توضیح تو هم دقیقا شرح حال سریال "۲۴" هستش که اکثرا همین برداشتو دارن که دنیا داره کنترل میشه.
ما فال حافظ هم داریم تازه. :))
هنوزم که هنوزه من میبینم یه سریا همینا رو دوباره به اسم پیشگویی نشر میدن.در صورتی که من خیلی جاهای دیگه هم دیدم که پیشگویی در سیمپسون ها رو رد کردن.

خب بعد از یه مدت طولانی بعد از گذاشتن این پست اومدم بخونمش :دی
سلام 

میشه از این دید هم نگاه کرد که اتفاقاتی که الان داره میوفته قبلا سناریوش نوشته شده و الآن داره اجرا میشه 

نه ؟

منم بعد از ۶ ماه برگشتم به وبلاگ و نمیدونم الان دوباره موندگار میشم یا نه. :دی
سلام سلام
از این زاویه هم قطعا میشه نگاه کرد اما سناریونویس‌ها جوری نمینویسن که به این راحتی‌ها بشه سناریو رو خوند که حرکت بعدی چیه.

اهم اهم😁

ببین کی اینجاست😎😂

بالاخره وبلاگ ساختی اینجا؟ :)

چه عجب شما یه سر به اینجا زدی

دلم تنگِ اینجا شده بود.حالا سعی میکنم بیشتر بیام :دی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

بیشتر مردم به ترس‌ها و حماقت‌هایشان زنجیر شده‌اند و جرات ندارند بیطرفانه قضاوت کنند که مشکل زندگیشان چیست.بیشتر آدم‌ها همین‌ طور زندگیشان را بی‌ هیچ رضایتی ادامه میدهند بدون اینکه تلاش کنند تا بفهمند سرچشمه نارضایتی‌شان از کجاست یا بخواهند تغییری در زندگیشان ایجاد کنند.سر آخر میمیرند در حالی که هیچ‌ چیز در قلبشان نیست.

برادران سيسترز


شاید تفسیرات شخصی از محیط اطرافم :)
Designed By Erfan |: ویرایش با اطلاعات ناقص خودم