icando

همیشه یه راه هست...

۳. اعتماد کن به خودت،والا بخدا

یکی از مشکلاتی که من با مامانم دارم اینه که اگه یکی ازش بپرسه پسرت چیکارست میگه بیکاره.اصولا کار من جوریه که نه در تعامل با کسیم و نه بالادستی دارم و نه پایین دستی.به معنای واقعی فقط خودممو خودم و در هر ساعتی از شبانه روز و در هر مکانی میتونم کار کنم اما از نظر روانی و عصبی فشار بالایی به آدم میاره،بخصوص اوایل کار.(اگه با این فشار عصبی و روانی کسی بتونه 50 سال سالم عمر کنه واقعا شاهکار کرده :/ ).اصولا در فرهنگ مامانم حتی داییم که واسه دکترا قبول شده کار کردن یعنی بیل زدن،یا نوکری کردن برای بقیه و ساعت 6 صبح بیدار شدن و رفتن بیرون و ساعت 5 عصر اومدن(این فکرو واقعا از داییم انتظار نداشتم -_- ) یه بار تو جمع یکی از مامان پرسید وقتی گفت بیکاره بدجور خجالت کشیدم و قرمز شدم.من واقعا آدم خجالتیم -_-

ولی هیشکی واقعا زحمتامو نمیبینه که گاهی حتی یادم رفته ناهار بخورم یا ۱۸ ساعت یه سره سرکارم بودم.ولی یه چیزی که واقعا خیلی مهمه اینه که درسته کسی به کاری که میکنم اعتماد نداره اما خودم که به خودم اعتماد دارم ^_^

مامانا همشون همین مدلن :/
ازشون دلگیر نشید😊
میدونم ولی خب میخوره تو ذوق آدم یه کم :D
بیشتر از محتوای پست من برام سوال پیش اومد کار شما چی میتونه باشه ؟
احتمالا کاری مرتبط با اینترنت و ایناست که این قدر آزادی عمل میده بهتون نه ؟
مرتبط با اینترنت هم شاید بشه اسمشو گذاشت چون تمام کارها با اینترنته.
من تریدرم.
اهان خیلیم خوب 👏👌
مچکرم :)
تو بازار سهام مشغول هستید؟!!!

اگه اینطوره که باید بگم فوق العاده است و نمیفهمم چرا باید به شما بگن بیکار؟!!!!
درسته
چون این بازار طوری نیست که آدم بتونه در عرض یکی دو سال به سود مستمر برسه (یکی دو سال رو فقط باید مثل جوجه ای دونست که فقط تخمشو شکونده و از تخم بیرون اومده و نه غذا خوردن بلده،نه نای راه رفتن داره و نه حتی میتونه جیک جیک کنه) و در عرض این مدت بیشتر برام کسب تجربه هستش خانواده فکر میکنه من خودمو علاف کردم.کلا خانوادم به این کارا اعتقادی تدارن :|
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

بیشتر مردم به ترس‌ها و حماقت‌هایشان زنجیر شده‌اند و جرات ندارند بیطرفانه قضاوت کنند که مشکل زندگیشان چیست.بیشتر آدم‌ها همین‌ طور زندگیشان را بی‌ هیچ رضایتی ادامه میدهند بدون اینکه تلاش کنند تا بفهمند سرچشمه نارضایتی‌شان از کجاست یا بخواهند تغییری در زندگیشان ایجاد کنند.سر آخر میمیرند در حالی که هیچ‌ چیز در قلبشان نیست.

برادران سيسترز


شاید تفسیرات شخصی از محیط اطرافم :)
Designed By Erfan |: ویرایش با اطلاعات ناقص خودم