نیستم اما این وبلاگ میمونه، تا کی بشه دوباره حال و هوای وبلاگ رو کنم. خلاصه ببخشید که نمیشه فعلا بخونمتون و به وبلاگاتون سر بزنم.
هر کسی که اینو میخونه، موفق باشی.
- يكشنبه ۲۸ خرداد ۰۲
نیستم اما این وبلاگ میمونه، تا کی بشه دوباره حال و هوای وبلاگ رو کنم. خلاصه ببخشید که نمیشه فعلا بخونمتون و به وبلاگاتون سر بزنم.
هر کسی که اینو میخونه، موفق باشی.
حس کردم دلم میخواد فعلا اینجا باشم. از طرفی هم دلم نمیاد این وبلاگ فعلی رو پاکش کنم فقط به یه دلیل. چون واسه قالبش واقعا زحمت کشیدم :دی تا بشه اون چیزی که به دلم بشینه (با برنامه نویسی قالب سایت آشنایی ندارم. برای همین مجبورم واسه یه تغییر، کلی سایتا رو زیر و رو کنم و یا برم کدهای یه سایتی که نوع قالبش مد نظرمه رو ببینم بعد بیام اینجا پیادش کنم. این قالب هم کدنویسی من نیست فقط کدهای css و html رو تغییر دادم که کلا از شکل و قیافه اصلیش در اومد).
امیدوارم بتونم مدت بیشتری اینجا موندگار شم.
چند مدت پیش با یه رفیق عزیزی صحبت میکردم (اگه اجازه داد آدرس وبلاگشو اضافه میکنم) که بحث به پیشگویی در فیلم و سریال و اداره جهان به دست عده ای خاص پیش اومد.
من چون آدم شکگرایی هستم باور این موضوعات برام کمی مشکله.من از منظر جامعه شناسی قبول دارم که در هر کتاب و فیلمی بخشی از حقایق و اوضاع جامعه وجود داره اما نه به صورت پیشگویی.سعی میشه در آخر هم به پاسخ این سوال برسیم که چرا همیشه بعد از وقوع حادثه،پیشگویی مربوط به اون حادثه کشف میشه؟!
این روزها کمی بحث پیشگویی در سریال و کتاب و داستان داغه.جدای از اینکه بعضی از این پیشگوییهای در سطح اینترنت پسگویی هستش نه پیشگویی.حتی یه خبرگزاری معروف هم بدون در نظر گرفتن روحیه جستجوگری و احتمالا با هدفی خاص به نشر این موارد غلط پرداخته.(میگم غلط چون غلط بودنش ثابت شده)
ینج نکته رو باید برای این دست از اطلاعات مورد برسی قرار داد:
ⴰ نکته اول. تکرار اتفاقات و تشابه سازی:
در تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی یه مبحثی هست که میگه (پایه و اساس علم تکنیکال همینه): گذشته در آینده خودشو تکرار و بازسازی میکنه اما این نکته فقط شامل بازارهای مالی نمیشه.
ⴰ نکته دوم. تفکر و عقیده:
رفیقم یه کانال بهم معرفی کرد و گفت هر وقت دوس داشتی برو بخونش،مربوط به این ماجراهاست.از مطالب اون کانال میشد فهمید شخصی با تفکرات دوگانه امپریالیسم و ضدامپریالیستی و آخرالزمانی بود.در یکی از پستاش مطرح کرده بود که در فلان انیمیشن گروهیهایی مثل داعش رو پیشگویی کرده.برای شخصی با این تفکرات از هر اتفاقی که افتاده یک پیشگویی و دستی در پشت اتفاقات این کره خاکی ساختن آسونه.اما برای منه شکگرا مسلما اینگونه پیشگوییها غیرقابل قبوله،بدون هیچ پشتوانه ای و صرفا بخاطر یک عقیده خاص.
سعدی هم یک پیشگویی داره که در یکی از غزلیاتش میگه:
کمان سخت که داد آن لطیف بازو را که تیر غمزه تمامست صید آهو را
این بیت اشاره داره به قهرمانی طلای خانم زهرا نعمتی در بازیهای پارالمپیک ریو ۲۰۱۶ در رشته تیراندازی با کمان.کی میتونه این موضوع رو رد کنه؟
ⴰ نکته سوم. تفسیر:
خیلیها هم هستند که به فرض مثال از نوستراداموس پیشگویی کشف میکنن.بخشهایی از کتاب رو که در اینترنت موجوده رو خوندم که به شدت گنگ و نامفهوم و مبهم هستش که دقیقا داره از کدوم موضوع و اتفاق صحبت میکنه.
یکی از اشکالات این کتابها گنگ و مبهم بودنشون هستش.هر جناحی میتونه یک تفسیر جداگانه از این متون داشته باشه بدون اینکه درست باشه یا پشتوانهای پشتش باشه تا نهایتا توسط پذیرش افراد جامعه درستیش مشخص شه که این اساسا فاقد اعتبار هستش.تمام پیشگوییهای بدون پشتوانه به همین صورت هستن.
ⴰ نکته چهارم. تخیل و احتمالات:
در زمینه فیلم و سریال و داستان،نویسندهها قوه تخیل بالایی دارن.بسیاری از نویسندهها اتفاقات علمی،سیاسی،اجتماعی و دستاورهای عصر حاضر خودشون رو با کمی اقتباس و دستکاری،در نوشتههاشون استفاده میکنن که این موضوعات بر حسب نظریه احتمالات امکان وقوع دارن.
پائولوس John Allen Paulos ریاضیدان امریکایی یک مثالی در باب نظریه احتمالات داره که میگه: "چقدر احتمال دارد که همین الان،همان مولکولی را نفس بکشید که ژولیوس سزار در آخرین جملهاش پس داده؟خیلی بعید به نظر میرسد اینطور نیست؟اما احتمال آن بیش از ۹۹درصد است.1"
اگه به پیشگویی در زمینه فیلم وسریال علاقه دارید این لینک رو میتونید ببینید.
ⴰ نکته پنجم. حجم اطلاعات:
"هر چه بتوانیم حجم بزرگتری از دیتاها را بررسی کنیم،احتمال آن که میان پدیدههای نامربوط،همبستگی و ربط پیدا کنیم بیشتر میشود.وبسایت Spurious Correlations تعدادی از این مثالها را گردآوری کرده تا نشان دهد این ربطها اگر بصورت رابطه علت و معلول تفسیر شوند تا چه حد بی معنا هستند. مثلا ربط بین تعداد افرادی که در استخر غرق می شوند و تعداد فیلم هایی که نیکلاس کیج در آنها بازی کرده است.
نمودار بالا،ربط مصرف سرانه پنیر موزارلا با تعداد مدرک دکترای مهندسی عمران نشان میدهد با ضریب همبستگی 95.86% " 2
هر چی تعداد اتفاقات و موضوعات بیشتر باشه،ربط دادنشون به هم راحتتر میشه.
فکر کنم حالا جواب این سوال که: "چرا همیشه بعد از وقوع حادثه،پیشگویی مربوط به اون حادثه کشف میشه؟" راحت باشه و اساسا کشف پیشگویی بعد از اتفاق هیچ ارزشی نداره.
بحث پیشبینی و پیشگویی فقط بحث احتمالات هستش.اگر این موارد با استفاده از ریاضیات و محاسبات و آزمایشات باشه درصد احتمال وقوع حادثه افزایش پیدا میکنه،در غیر اینصورت درصد احتمال وقوع بسیار پایینه.
1 و 2 : از کانال پارادیگما:مطالعات علم و فناوری
همیشه مسائل دور و اطرافم واسم مهم بوده،همیشه سبک و سنگین کردم،همیشه بهش توجه کردم تا در سمت درست وایسم.یه مدت کم آوردم گفتم کون لق همه چی.تو زندگیتو بکن،به آرزوهات برس.یه مدت به ابتذال کشیده شدم.اما یه فریاد همیشه در گلو هست،یه عقده همیشه در وجودت وجود داره.میرسی به جایی که میگی تو این وضعیت هم باید بگم کون لق همه چی؟از گل و بلبل واسه خودم بگم؟نمیدونی باید بیای از خوشی بنویسی یا از درونت که داره فرو میریزه،یهو میبینی داره شرمت میاد.
اینجا وبلاگه و من نتونستم از یه مسئله بگم و از یه مسئله دیگه نگم،بنابراین ترجیح دادم از هر دو مسئله نگم.گاهی انقد حرف بود که میتونستم توی یه هفته ۲۰ تا پست بذارم و خودمو خالی کنم اما نذاشتم تا حق اون یکی مطلب ضایع نشه و الان میبینم نمیتونم نگم لااقل برای گول زدن وجدانم،بنابراین فعلا میبینم که حس وبلاگ نویسی نیست (گرچه بعضیا انقد قلمشون خوبه که من نمیتونم به خودم بگم وبلاگ نویس) و وبلاگ هم جایی نیست که من بتونم حرفامو بزنم.شاید اینجا در سکوت فرو برم اما پستاتون رو حتما میخونم.حتی اگه نظر نذارم.
بیشتر مردم به ترسها و حماقتهایشان زنجیر شدهاند و جرات ندارند بیطرفانه قضاوت کنند که مشکل زندگیشان چیست.بیشتر آدمها همین طور زندگیشان را بی هیچ رضایتی ادامه میدهند بدون اینکه تلاش کنند تا بفهمند سرچشمه نارضایتیشان از کجاست یا بخواهند تغییری در زندگیشان ایجاد کنند.سر آخر میمیرند در حالی که هیچ چیز در قلبشان نیست.
برادران سيسترز